بصیرت ولایی

اقتدارملی

بصیرت ولایی

اقتدارملی

متن قشنگ



گفتم خدایاچگونه آغازکنم؟؟؟

گفت به نام من

گفتم خدایاچگونه آرام گیرم؟؟؟

گفت به یادمن

گفتم خدایاخیلی تنهایم؟؟؟

گفت تنهاترازمن؟

گفتم خدایاهیچ کسی کنارم نمانده؟؟؟

گفت به جزمن


گفتم خدایاازبعضی هادلگیرم

گفت حتی ازمن؟

گفتم خدایاقلبم خالیست

گفت پرکن ازعشق من

گفتم دست نیازدارم

گفت بگیردست من

گفتم بااین همه مشکل چه کنم؟؟؟

گفت توکل کن به من

گفتم احساس میکنم خیلی ازت دورم

گفت نه،نزدیکترین به تو ،من

گفتم برای ارزوهایم چه کنم؟؟؟

گفت تلاش و به امیدمن

گفتم خدایاچرا اینقدر میگویی من؟؟؟

گفت چون من ازتوهستم وتوازمن..


سخن حکیمانه

روزی شیطان همه جا اعلام کرد قصد دارد از کارش دست بکشد و وسایلش را با تخفیف ویژه به حراج بگذارد!

همه مردم جمع شدن و شیطان وسایلی از قبیل : غرور، خودبینی، شهوت، مال اندوزی، خشم، حسادت، شهرت طلبی و دیگر شرارت ها را عرضه کرد...

در میان همه وسایل یکی از آنها بسیار کهنه و مستعمل بود و بهای گرانی داشت!

کسی پرسید : این عتیقه چیست ؟

شیطان گفت : این نا امیدی است...

شخص گفت : چرا اینقدر گران است؟

شیطان با لحنی مرموز گفت :

این موثرترین وسیله من است !

شخص گفت : چرا اینگونه است؟

شیطان گفت : هرگاه سایر ابزارم اثر نکند فقط با این میتوانم در قلب انسان رخنه کنم و وقتی اثر کند با او هر کاری بخواهم میکنم...

این وسیله را برای تمام انسانها بکار 

برده ام، برای همین اینقدر کهنه است

                          


پند نامه

یک مردی در حال تمیز کردن اتومبیل جدیدش بود کودک ۶ ساله اش تکه

سنگی برداشت و بر روی بدنه اتومبیل خطوطی را انداخت


While a man was polishing his new car, his 6 years old son picked up a

stone and scratched lines on the side of the car.



مرد آنچنان عصبانی شد که دست پسرش را در دست گرفت و چند بار محکم پشت دست

او زد بدون انکه به دلیل خشم متوجه شده باشد که با آچار پسرش را تنبیه

نموده


In anger, the man took the child's hand and hit it many  not

realizing he was using a wrench.



در بیمارستان به سبب شکستگی های فراوان انگشت های دست پسر قطع شد


At the hospital, the child lost all his fingers due to multiple fractures.



وقتی که پسر چشمان اندوهناک پدرش را دید از او پرسید "پدر کی انگشتهای من در خواهند آمد؟"


When the child saw his father with painful eyes he asked, 'Dad when

will my fingers grow back?'



آن مرد آنقدر مغموم بود که هیچ نتوانست بگوید به سمت اتوموبیل برگشت

وچندین بار با لگد به آن زد


The man was so hurt and speechless; he went back to his car and kicked

it a lot of .



حیران و سرگردان از عمل خویش روبروی اتومبیل نشسته بود و به خطوطی که پسرش روی آن انداخته بود نگاه می کرد. او نوشته بود

"دوستت دارم پدر"


Devastated by his own actions, sitting in front of that car he looked

at the scratches; the child had written 'LOVE YOU DAD'.



روز بعد آن مرد خودکشی کرد


The next day that man committed suicide. . .



خشم و عشق حد و مرزی ندارند دومی (عشق) را انتخاب کنید تا زندگی دوست داشتنی داشته باشید و این را به یاد داشته باشید که


Anger and Love have no limits; choose the latter to have a beautiful,

lovely life & remember this:



اشیاء برای استفاده شدن و انسانها برای دوست داشتن می باشند


Things are to be used and people are to be loved.



در حالیکه امروزه از انسانها استفاده می شود و اشیاء دوست داشته می شوند.


The problem in today's world is that people are used while things are loved.



همواره در ذهن داشته باشید که:


Let's try always to keep this thought in mind:



اشیاء برای استفاد شدن و انسانها برای دوست داشتن می باشند


Things are to be used, People are to be loved.



مراقب افکارتان باشید که تبدیل به گفتارتان میشوند


Watch your thoughts; they become words.



مراقب گفتارتان باشید که تبدیل به رفتار تان می شود


Watch your words; they become actions.



مراقب رفتار تان باشید که تبدیل به عادت می شود


Watch your actions; they become habits.



مراقب عادات خود باشید که شخصیت شما می شود


Watch your habits; they become character;



مراقب شخصیت خود باشید که سرنوشت شما می شود


Watch your character; it becomes your destiny.





A.kh

هفت قدم برای شاد شدن

هفت قدم برای شاد بودن