بصیرت ولایی

اقتدارملی

بصیرت ولایی

اقتدارملی

نشود فاش کسی آنچه میان من و توست
تا اشارات نظر نامه رسان من و توست

گوش کن با لب خاموش سخن می گویم
پاسخم گو به نگاهی که زبان من و توست

روزگاری شد و کس مرد ره عشق ندید
حالیا چشم جهانی نگران من و توست

گر چه در خلوت راز دل ما کس نرسید
همه جا زمزمه ی عشق نهان من و توست

گو بهار دل و جان باش و خزان باش، ارنه
ای بسا باغ و بهاران که خزان من و توست

این همه قصه ی فردوس و تمنای بهشت
گفت و گویی و خیالی ز جهان من و توست

نقش ما گو ننگارند به دیباچه ی عقل
هر کجا نامه ی عشق است نشان من و توست

سایه ز آتشکده ی ماست فروغ مه و مهر
وه ازین آتش روشن که به جان من و توست.  a

این متن فوق العادست
در بیکرانه ی زندگی دو چیز افسونم کرد
رنگ آبی آسمان که میبینم و میدانم نیست
و خدایی که نمیبینم و میدانم هست.
درشگفتم که سلام آغاز هر دیدار است... ولی در نماز پایان است!
شاید این بدان معناس که پایان نماز آغاز دیدار است!
خدایا بفهمانم که بی تو چه میشوم اما نشانم نده!!!
خدایا هم بفهمانم و هم نشانم بده که با تو چه خواهم شد
ﮐﻔـﺶِ ﮐﻮﺩﮐﻲ ﺭﺍ ﺩﺭﯾﺎ ﺑﺮﺩ . ﮐﻮﺩﮎ ﺭﻭﯼ ﺳﺎﺣﻞ نوﺷﺖ: ﺩﺭﯾﺎﯼ ﺩﺯﺩ...
آنطرﻑ ﺗﺮ ﻣﺮﺩﯼ ﮐﻪ ﺻﯿﺪ ﺧﻮﺑﯽ ﺩﺍﺷﺖ ﺭﻭﯼ ﻣﺎﺳﻪ ﻫﺎ ﻧﻮﺷﺖ: ﺩﺭﯾﺎﯼ ﺳﺨﺎﻭﺗﻤﻨﺪ...
ﺟﻮﺍﻧﻲ ﻏﺮﻕ ﺷﺪ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﻧﻮﺷﺖ: ﺩﺭﻳﺎﻱ ﻗﺎﺗﻞ...
ﭘﻴﺮﻣﺮﺩﻱ ﻣﺮﻭﺍﺭﻳﺪﻱ ﺻﻴﺪ ﻛﺮﺩ ﻧﻮﺷﺖ: ﺩﺭﻳﺎﻱ ﺑﺨﺸﻨﺪﻩ...
ﻣﻮﺟﯽ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺷﺴﺖ.
ﺩﺭﯾﺎ ﺁﺭﺍﻡ ﮔﻔﺖ: "ﺑﻪ ﻗﻀﺎﻭﺕ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺍﻋﺘﻨﺎ ﻧﻜﻦ ﺍﮔﺮﻣﯿﺨﻮﺍﻫﯽ ﺩﺭﯾﺎ ﺑﺎﺷﯽ".

بر آنچه گذشت, آنچه شکست، آنچه نشد...
حسرت نخور؛ زندگی اگر آسان بود با گریه آغاز نمی شد. . y

پرده ها را مى کشم وقتى کنارم نیستى
ناگزیر از سازشم وقتى کنارم نیستى

آسمان هم گریه کرد و خیس تر شد بالشم
واى بر آرامشم وقتى کنارم نیستى

حملهء تبها به پیشانى، تلافى هاى بغض
کشورى پرشورشم وقتى کنارم نیستى

من که مى آیم همه گنجشک ها پر مى کشند
اینچنین بى ارزشم وقتى کنارم نیستى

شعرهایى را که از من حفظ بودى خاک کن
صبر کن تا رویشم وقتى کنارم نیستى

موسم بارانى دریاى چشمانت چه شد؟
من کویر خواهشم وقتى کنارم نیستى

بى تو حتی روزهاى آفتابى هم شب است
پرده ها را مى کشم وقتى کنارم نیست

فقیر کسی نیست که تو خیابون دستش رو به طرف شما دراز می کنه اون ممکنه هر چی باشه اما فقیر نیست! فقیر کیسه که پول داره اما هیچ احترامی نداره

فقیر کسیه که یه خونه ی 300متری داره اما یه کتابخانه 1متری نداره

فقیر کسیه که همه جا پارتی بازی میکنه اما مدام از قوانین اروپا تعریف می کنه

فقیر کسیه که  تمام معلم ها و اساتید رو می شناسه اما بابای مدرسه رو نمی شناسه

فقیر کسیه که غذای مهمونش از غذایی که بچه اش می خوره بهتره

فقیر کسیه که کلی آرایش می کنه اما مسواک  نمی زنه. چکاب هرساله ی زنانش رو نمیره که از مریضیش جلوگیری کنه.

فقیر کسیه که 700 تومن پول رنگ موهاش میشه ولی ده تومن میخواد پول کتاب بده انگار جونشو دارن میگیرن

فقیر کسیه که به زنها نگاه جنسیت زده داره

فقیر کسیه که سالی چهار بار خونه تکونی می کنه اما توی خیابون آشغال می ریزه

فقیر کسیه که  10 تا  النگو داره اما 4 تا دندون خراب

فقیر کسیه که ماشین 200 میلیونی سوار میشه اما قوانین رانندگی رو رعایت نمی کنه


فقیر کسیه که ماشینش رو ماهی یک بار سرویس می کنه اما تا مجبور نشه بدن خودشو چک آپ نمی کنه

فقیر کسیه که همیشه درپی رضایت خداست اما از رضایت بنده خدا غافله.

فقیر کسیه که 2 دقیقه نمی تونه پشت چراغ قرمز وایسه اما ارباب رجوع رو روزها و هفته ها پشت در نگه می داره

فقیر کسیه که پسر شو برای تحصیل تا اون وردنیا می فرسته اما دختر شو تا دانشگاه شهر مجاور نمی فرسته

فقیر کسیه که تمام عمرشو پول جمع می کنه اما فرصتی برای استفاده از پولاش پیدا نمی کنه .

فقیر کسیه که خیلی خوب حرف می زنه اما خودش به هیچ کدوم از حرف هاش عمل نمی کنه.

فقیر کسیه که نذر می کنه اگه مشکلش حل بشه به تمام فامیل های پولدارش یه شام مفصل بده.

فقیر کسیه که وقتی از عروسی یا مهمونی بر می گرده چند تا ظرف یک بار مصرف پر از غذا با خودش می آره.