گرگ بالان دیده یا باران دیده؟
تقریبا همه فارسی زبانان، حتی بزرگانی از ادب فارسی، اصطلاح "گرگ بالان دیده" را که کنایه از افراد آزموده ، سرد و گرم چشیده و دنیا دیده است به غلط "گرگ باران دیده" میگویند و مینویسند ؟
به کار بردن واژه باران در این اصطلاح اساسا نادرست است، زیرا همه گرگ ها باران دیده هستند و اتفاقا در روزهای زمستانی و بارانی بیشتر از لانه خارج می شوند و به شکار میپردازند و اگر باران دیدن علت با تجربه شدن گرگ باشد، این شامل تقریبا همه حیوانات است نه فقط گرگ ها.
شکل درست این اصطلاح "گرگ بالان" دیده است و معنی "بالان"، دام و تله مخصوص گرگ است و گرگی که چند بار از دشواری و خطر بالان نجات یافته باشد پختگی و آزمودگی لازم را در شکار پیدا کرده است. افراد آزموده و سرد و گرم چشیده نیز آنانی هستند که با اندیشه های عاقلانه از همه دشواری ها و بلاها رهایی یافته و راه و رسم زندگی را فرا گرفته اند.
عامه مردم چون معنی واژه "بالان" را نمی دانستند آن را به باران و بدین ترتیب اصطلاح را به "گرگ باران دیده" تبدیل کرده اند.
گرگ بالان دیده یا باران دیده؟
تقریبا همه فارسی زبانان، حتی بزرگانی از ادب فارسی، اصطلاح "گرگ بالان دیده" را که کنایه از افراد آزموده ، سرد و گرم چشیده و دنیا دیده است به غلط "گرگ باران دیده" میگویند و مینویسند ؟
به کار بردن واژه باران در این اصطلاح اساسا نادرست است، زیرا همه گرگ ها باران دیده هستند و اتفاقا در روزهای زمستانی و بارانی بیشتر از لانه خارج می شوند و به شکار میپردازند و اگر باران دیدن علت با تجربه شدن گرگ باشد، این شامل تقریبا همه حیوانات است نه فقط گرگ ها.
شکل درست این اصطلاح "گرگ بالان" دیده است و معنی "بالان"، دام و تله مخصوص گرگ است و گرگی که چند بار از دشواری و خطر بالان نجات یافته باشد پختگی و آزمودگی لازم را در شکار پیدا کرده است. افراد آزموده و سرد و گرم چشیده نیز آنانی هستند که با اندیشه های عاقلانه از همه دشواری ها و بلاها رهایی یافته و راه و رسم زندگی را فرا گرفته اند.
عامه مردم چون معنی واژه "بالان" را نمی دانستند آن را به باران و بدین ترتیب اصطلاح را به "گرگ باران دیده" تبدیل کرده اند.
پند لقمان حکیم به فرزند
ای جان فرزند؛
*هزار حکمت آموختم که از آن، *چهارصد حکمت انتخاب کردم و از آن چهارصد، *هشت کلمه برگزیدم که جامع کلمات است؛
دو چیز را هرگز فراموش مکن؛
خدا و مرگ را
دو چیز را همیشه فراموش کن؛
*هنگامی که به کسی خوبی کردی
*زمانی که از کسی بدی دیدی
هرگاه به مجلسی وارد شدی ، زبان نگه دار
اگر به سفره ای وارد شدی ، شکم نگه دار
وقتی وارد خانه ایی شدی ، چشم نگه دار
و زمانی که به نماز ایستادی ، دل نگه دار
زمان جنگ هواپیماهای عراقی در یک فرششویی در خیابان خاوران بمب انداخته بودند و بمبها عمل نکرده بود رفتیم بمبها را در آوردیم. شش عدد بمب بود! همه چیز درست بود ولی خرج کمکی آن را نزده بودند!
عمل نکردن این بمبها طبیعی نبود ذهنم درگیر بود. در راه برگشت به تهران توی همین فکرها بودم. رفتم دفتر ستاری" فرمانده نیروی هوایی ارتش " به ستاری گفتم یک اتفاقی افتاده که خیلی عجیبه ...
هشت تا بمب بوده که دوتاش عمل کرده. من الان شش ست فیوز دارم. تفسیر دقیقش اینه که این پینها رو نکشیدن و روشون مونده!
قرار بود قضیه بین ما بمونه.
تا یک مدت طولانی بمبها اینطوری بودند. افتادیم دنبال اینکه این هواپیماها از کجا میآیند. فهمیدیم که این هواپیماها از پایگاه شعیبیه عراق بلند میشوند. به این نتیجه رسیدیم که یک گروه بزرگ در این پایگاه کاری میکنند که این بمبها عمل نکند. در یک فاصله سی تا چهل روز این اتفاق در جاهای مختلف کشور تکرار شد.
تا اینکه در یکی از سخنرانیهای رسمی
یکی از مسئولان رده بالای کشور (هاشمی رفسنجانی) قضیه را اعلام کرد گفت: قدرت ما اینقدر نفوذ کرده که ما توی پایگاههای هوایی عراق فلان میکنیم، بهمان میکنیم. کاری میکنیم که بمبهایشان عمل نمیکند!
از آن به بعد این اتفاق عمل نکردن نیفتاد. دیگر پین بمبها رویشان نبود. سه چهار ماه بعد، پالایشگاه اصفهان را بمباران کردند. بچههای ما هم یک میراژ اف1 عراقی را زدند. دیدم خلبانش هم با صندلی اِجکت کرده "به بیرون پریده"
هواپیما از شعیبیه آمده بود. کنجکاو شدم بروم و آن خلبان عراقی را ببینم. به مترجم گیر دادم ماجرای بمبهای عمل نکرده را بپرسد. خلبان گفت من نمیدانم چه شده اما چند وقت پیش صدام یک گروه خیلی زیادی حدود 70 نفر از پرسنل و کارکنان و تعدادی خلبان را توی پایگاه ما اعدام کرد به جرم خیانت و توطئه علیه صدام!
مدتی بعد یک روز ستاری را در پایگاه خودمان دیدم و گفتم مگر قرار نبود آن موضوع بین خودمان بماند؟ ستاری گفت من توی شورای امنیت ملی این موضوع را مطرح کردم. آنوقت این خبر فوق سری را آوردند توی سخنرانی جلوی همه مردم گفتند! و آنها هم لو رفتند!
منبع: برگرفته از خاطرات جواد شریفیراد معلم و سرتیم خنثیسازی نیروی هوایی ارتش
در زمان جنگ که توسط مرتضی قاضی در کتابی با نام "حرفهای" جمعآوری و چاپ شده است.